| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
در رابطه با پيدايش ماه فرضيات مختلفي ارائه شده است. برخي معتقدند نيروهاي جزر و مدي ناشي از جاذبه خورشيد باعث شده اند كه قسمتي از گوشته زمين جدا شود و ماه تشكيل شود. عده اي ديگر گمان مي كنند زمين و ماه در مجاورت يكديگر و از ماده واحدي تشكيل شده اند. دانشمندان ديگري عنوان مي كنند ماه به طور جداگانه اي و در محلي ديگر تشكيل يافته و سپس به وسيله زمين جذب و در مدار امروزي قرار گرفته است. فرضيه ديگر اين است كه ماه به وسيله حلقه اي از مواد سياره اي كه به دور زمين در گردش بوده اند تشكيل شده است. طبق اين فرضيه حلقه اوليه اي كه ماه را تشكيل داده شبيه به حلقه هاي زحل ولي متراكم تر از آن بوده است و در فاصله اي برابر 5 تا 8 برابر شعاع زمين دور آن در گردش بوده است.. امّا فرضيه ديگري نيز وجود دارد كه بيشتر مورد توجه قرار گرفته است و بر اساس آن گفته مي شود ماه بر اثر برخورد جسمي به اندازه سياره مريخ به زمين تشكيل شده است و غباري كه از اين حادثه بوجود آمد در اطراف زمين پراكنده گرديد و پس از مدتي با هم ادغام گشته و ماه را تشكيل داده اند.
زمين با نيروي گرانش ماه را به سوي خود ميكشد. اگر انسان ماه را كه در حقيقت بي وقفه به دور سياره ما ميچرخد، از گردش باز ميداشت، ماه فقط براي مدت كوتاهي ثابت ميايستاد، آنگاه با سرعتي فزاينده به سمت زمين ميشتافت و در نهايت با آن برخورد ميكرد. البته اين اتفاق هيچ گاه نخواهد افتاد. ماه از همان زمان هاي اوليه با سرعتي برابر 3659 كيلومتر در ساعت به دور زمين در حال گردش بوده است. در اثر اين حركت گردشي، يك نيروي گريز از مركز به سمت خارج ايجاد ميشود كه درست به اندازه نيروي گرانش زمين كه به سمت داخل كشش دارد است. اين دو نيروي مخالف، اثر يكديگر را بطور متقابل خنثي ميكنند، به نحوي كه ماه هموراه بر مدار خود باقي ميماند.
فرضيه كه بيشتر مورد توجه قرار گرفته اين است كه ماه بر اثر برخورد جسمي به اندازه سياره مريخ به زمين تشكيل شده است و غباري كه از اين حادثه بوجود آمد در اطراف زمين پراكنده گرديد و پس از مدتي با هم ادغام گشته و ماه را تشكيل داده اند
در سال 1372/1993 «جكوس لاسكار» (Jacques Laskar) و همكارانش از رصدخانه پاريس نشان دادند كه ماه به حفظ انحراف محور زمين كمك ميكند تا در مقابل جاذبه مشتري تاب بياورد. طبق محاسبه محققان، اگر ماه وجود نداشت مشتري انحراف 23 درجه زمين را تحت تاثير قرار ميداد و آن را 0 الي 85 درجه منحرف ميكرد. اين تغيير محور زمين منجر به تغييرات شديد آب و هوايي زمين شده و زمين را به مكاني طاقت فرسا براي بقاي ساكنيناش مي ساخت.
ميدانيم كه محور تقارن زمين در طي سالها در حال تغيير است و همچون فرفرهاي از قسمت بالا در حال تلوتلو خوردن است. بدون كششي كه از جانب ماه به زمين وارد ميشود اين تغيير در محور تقارن آهستهتر شده و بخاطر تاثيرات مشتري دچار سرگرداني ميشد.
در سال 1959 كاوشگر لونيك 2 مشخص نمود كه ماه ميدان مغناطيسي مانند زمين ندارد. همچنين اطلاعات حاصل از مغناطيس سنج هايي كه توسط ماموريت هاي آپولو در سطح ماه مستقر شدند نشان دادند كه اين كره فاقد ميدان مغناطيسي است. با اين وجود مطالعه سنگ هاي اين كره كه سني بالغ بر ميلياردها سال دارند نشان از يك ميدان مغناطيسي ضعيف در گذشته اين كره دارد. اين مورد شايد به اين دليل باشد كه ماه قبلاً داراي يك هسته آهني مذاب بوده است كه به مرور زمان و با سرد شدن اين كره احتمالاً هسته مزبور جامد شده و ميدان مغناطيسي آن از بين رفته است. ولي مناطقي در سطح ماه وجود دارد كه اثراتي از ميدانهاي مغناطيسي بسيار ضعيفي در آنها يافت مي شود. مثلاً فضانوردان آپولوي 16 در آزمايشها و پژوهشهاي خود در منطقه اي به نام دهانه پرتو شمال چنين ميداني را تشخيص دادند. يك ميدان مغناطيسي محلي ضعيف نيز در نقطه اي از قسمت پشتي ماه نزديك به يك فرورفتگي عميق به نام وان دوگراف وجود دارد. گفته ميشود كه ماه در اوايل حياتش به زمين نزديكتر و باسرعت بيشتري در حال گردش بوده است. در طي سالها به دليل جريان كشندي بين ماه و زمين از سرعت آن كاسته شده است. اين سرعت بالا مواد مذاب را همچون آب داخل ماشين لباسشويي چنان تكان تكان ميداده كه خاصيت مغناطيسياش از 2.7 ميليارد سال پيش تاكنون باقي مانده است.